بیتا رشید حاجی/ آموزگار
بار دیگر در یکی از مدارس ابتدایی، معلمی به بهانهی تنبیه، دست به تعرض به دانشآموزان زده است؛ فاجعهای که دیگر نمیتوان آن را «استثنا» دانست. این اتفاق نه اولین است و نه، با این روند، آخرین خواهد بود.
با هر رخداد مشابه، مسئولان آموزشوپرورش همان سناریوی تکراری را اجرا میکنند: ابراز تأسف، تعلیق فرد متخلف، وعدهی «بررسی» و سپس سکوت. اما هیچگاه توضیح نمیدهند چرا ساختار نظارتی این وزارتخانه چنین ناکارآمد و فشل است.
چگونه فردی با مشکلات روانی، ضعف تربیتی و ناتوانی در ارتباط انسانی، مجوز حضور در کلاس را میگیرد؟ آیا آموزشوپرورش صرفاً کارخانهی آمارسازی است یا دغدغهی صیانت از کودکان را دارد؟
سیستم جذب معلم سالهاست از مسیر شایستهگزینی منحرف شده؛ آزمونهای ناکارآمد، گزینشهای فرقهگرایانه و ملاکهایی چون ظاهر و پوشش جایگزین ارزیابیهای علمی از سلامت روان، توان تربیتی و منش اخلاقی شدهاند.
از همه تلختر، مواضع مدیرانی است که بهجای اقدام فوری، به فرافکنی، لاپوشانی و وعدههای توخالی بسنده میکنند. گویا مأموریت اصلیشان مهار بحرانهای حیثیتی است، نه اصلاح ساختار و پاسخگویی.
تا وقتی امنیت کودک در اولویت نباشد، تا زمانی که شفافیت، ارزیابی واقعی، و نوسازی نهاد آموزش در دستور کار قرار نگیرد، باید نگران فجایع بعدی بود؛ امروز در نمازخانهی مدرسهای در شهر ری، فردا در کلاسی دیگر.
وزارت آموزشوپرورش اگر نمیخواهد در حافظهی ملت بهعنوان «شریک جرم» ثبت شود، باید از لاک انکار بیرون بیاید. اعتماد عمومی فرو ریخته و بازسازی آن با دلجویی ممکن نیست؛ اقدام میخواهد، شجاعت میخواهد، اصلاح ساختار میخواهد./چندثانیه
تاریخ انتشار خبر: دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۴
نظر شما