امروز: ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

حکایت سهراب گیلانی و انباشت خشم عمومی

سیاسی تاریخ انتشار: 23/10/19 بدون نظر   271 بازدید

اندازه فونت    
حکایت سهراب گیلانی و انباشت خشم عمومی

فضای عمومی آینه تمام نمای افکار و عملکرد مردمانی است که در واقعیتی به نام زندگی با تمام مشکلات و مصائب روزمره آن دست و پنجه نرم می کنند و بازخوردهای این برخوردها را در فضایی دیگر _ فضای مجازی _ بازتاب می دهند.

همیشه در ماه های پایانی منتهی به سال برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی، در شهرها و روستاها جنب و جوشی فراتر از حالت نرمال آن به وجود می آید که البته طبیعی است و به گونه ای کسب آمادگی است برای گذر از مرحله ای دیگر در سپهر سیاسی کشور.

این دوره اما شرایط در شهرستان های شوشتر و گتوند متفاوت تر از سال های گذشته است.

سهراب گیلانی در انتهای دوره دوم خود دارای پرونده ای است که به تعبیر بسیاری از شهروندان “لبریز از تهی” است. وقتی در دوره اول با شعار تغییر برای پیشرفت آمده باشی و انتهای دوره دوم تنها کتاب نانوشته ی هفت هزار صفحه ای عملکرد خود را به رخ دیگران بکشانی، لاجرم باید هم آماده مواجه شدن با جریان نیرومند و خشمگینی باشی که در فضای مجازی این چنین بر چنان عملکرد “پر از خالی” تو بتازند و آن را مردود بدانند و آرزوی عبور از الفاظ پوچ شعارگونه ات کنند.

انباشت خشم عمومی شهروندان در حالت بالقوه فضای مجازی به وفور و در هر گروه و کانالی قابل مشاهده است و کار به جایی رسیده که این مطالبه گری های توام با عصبانیت از فضای مجازی گذشته و در عالم بالفعل واقع نیز خودی نشان داده و می دهد. علامت آن را بارها دیده ایم.

سهراب گیلانی به صورت علنی در مجامع و مجالس عمومی حضور ندارد و با شرایط به وجود آمده ای بسا شاید افراد نزدیک به وی نیز توصیه کرده باشند که خیلی در جمعیت های غیر قابل کنترل مردمی حضور پیدا نکند که مشکلی برایش ایجاد نشود. این خود برهانی است بر انباشت خشم عمومی.

فضای مجازی چهره دیگر واقعیت است. وقتی در مجازی نتوانی جمعیت را اقناع کنی در واقعیت قطعا نمی توانی از رودر رویی با جمعیت آسوده خاطر باشی و به سلامت بگذری.

سهراب گیلانی خودخواسته دچار چنین وضعیتی شده و لاجرم خود کرده را تدبیر، هیچ نیست.

سهراب گیلانی باید می دانست که عمر آدمی کوتاه است و طول آرزوها بسیار بسیار بلند. نشان دادن سراب به مردمان تشنه شاید یکی دو روز یا چهار سال و هشت سال فریبنده باشد اما در نهایت چه؟

باانباشت خشم عمومی برآمده از سراب سهراب، شاید تنها راه در امان ماندن، محو شدن در افق باشد.

 جایی که روزش کوتاه باشد و شبش همیشه یلدا و چایش همیشه به راه با وقتی آزاد برای خواندن کتاب هفت هزار صفحه ای معروف و خندیدن به لطیفه های نوشته در آن./ بامدادخوزیان

تاریخ انتشار: پنجشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۲ ساعت: ۱۵:۰۶ دقیقه

مطالب مرتبط

نظر شما

  • لطفاً از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
  • از ارسال دیدگاه های تکراری ، توهین به دیگران و ارسال متن های طولانی و اسپم خودداری نمایید.
  • از کلمات و اصطلاحاتی که محتوای نامناسب و توهین آمیز دارند در دیدگاه خود استفاده نکنید.
  • اين سايت تابع قوانين و مقررات جمهوري اسلامي ايران است.
آمار بازدید سایت
  • 20
  • 320,273
  • 1,274
  • ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
رفتن به ابتدای صفحه